چهارشنبه ۱۲ خرداد ۰۰ ۲۰:۱۷ ۳,۷۹۵ بازديد
متن آهنگ تو نباشی از سینا قویدل

یک بار من بودی اگر صبرت به پایان میرسید
من سوختم تا جان من آخر به خاکستر رسید
هر بار با من بد شدی خندیدم و بغضم گرفت
جانم برایت بس نبود دستش به دامانت رسید
تو نباشی من از آینده ی خود بی خبرم
تو نباشی من از سن خودم پیر ترم
تو نباشی و نباشد هیچ خنده بر لبم
تو که هر لحظه نباشی به تو آلوده ترم
اگر عاشق شوی دانی ز احوال پریشانم
که احوال دل محزون به جز مجنون که میداند
تمامم گشته یک ذره و دل در فکر دیدارش
زمین تشنه در قلبش به جز باران چه میخواهد
من و دیوانگی هر لحظه سر درد و
شب و روزای طولانی
توئی ثابت توئی ساکت
توئی ساحل منم دریای طوفانی
تو نباشی من از آینده ی خود بی خبرم
تو نباشی من از سن خودم پیر ترم
تو نباشی و نباشد هیچ خنده بر لبم
تو که هر لحظه نباشی به تو آلوده ترم
- ۰ ۰
- ۰ نظر